انچه کارو دوست می دارد و می پرستد

 من سکوت را  دوست دارم بخاطر ابهت بی پایانش

فریاد را می پرستم به خاطر انتقام گمگشته در عصیانش

فردا را دوست دارم به خاطر غلبه اش بر فلک کجمدار

پاییز را می پرستم به خاطر عدم احتیاج .عدم اعتنایش به بهار

افتاب را دوست دارم به خاطر وسعت روحش ....که شب ناپدید می شود تا ماه فراموش کند حقیقت تلخی را که از او نور می گیرد

زندگی : ایده ال من است و من ان را تقدیس می کنم به خاطر اینکه روزی هزار بار نابودش می کنند اما .هرگز نمی میرد