باید بی تکلف و بی تردید به سوی تو دوید حاجت هیچ استخاره و استعاره و تمثیل نیست اغوش تو حتی جمعه ها نیز تعطیل نیست.
الهی خواندی تاخیر کردم فرمودی تقصیر کردم
الهی عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم
الهی بساز کار من منگر به کردار من هر گاه که گویم برستم شغلی دیگر دهی به دستم
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست
ای بودو نابود من ترا یکسان از غم مرا به شادی رسان.
آمین یا احسن الخالقین
دعای روز دوم:
یا رب چو در این ماه تو را مهمانم.کن دور زخشم و هم عذابت جانم
نزدیکم کن به انچه خوشنودی توست.توفیق بده به خواندن قرانم امین
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز