1

یک همیشه یک است .


شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد .


یک نگاه . یک سرنوشت . یک خاطره . یک دوست . . .


یک سلا م ،


پس سلام به همه شما عزیزان دوست داشتنیم و به دوست خوبم مهناز


همین







 

سلام به همگی دلم برای همتون تنگ شده بود

آخه  میدونید نشستن پشت سیستم خود آدم و تایپک کردن واستون ی مزه دیگه ای میده

کلی نشستم مطالب قشنگ دوستای خوبمو خوندمو کلی ام لذت بردم .

جا داره همین جا از شون تشکر و قدردانی کنم و بگم مهناز جان -مریم خانم دستتون درد نکنه

با بته تمامه تایپای زیباتون

خوب سرتونو درد نمی آرم و ی مطلب واستون می نویسم که خودم از خوندنش واقعا لذت بردم

امیدوارم خوشتون بیاد

اگر من یک نقاش بودم...

جای گوش و چشم ادمها را عوض میکردم.

ادمهایی که حقیقت را با گوشهایشان میبینند!

اگر من یک نقاش بودم..

یک سانتی متر به دندانهای نیش ادمها اضافه میکردم.

اگر من یک نقاش بودم...

به جای خیابان، مزرعه ای می کشیدم، پر از علفهای هرز.

نگاههای هرزه ای که یکدیگر را می چینند و دور میریزند.

اگر من یک نقاش بودم...

برای دیوارهای تمام خانه ها پنجره ای میگذاشتم.



اگر من یک نقاش بودم...

تمام تابلوهایم را سیاه وسفید می کشیدم.

تا نگاه ادمها اسیر هجوم رنگها نشود.

اما افسوس!

افسوس که یک نقاش نیستم!!

** بی تو من خاکستر سردم عشق من**

عزیزم:

 اگر باران بودم آن قدر می باریدم تا غبار غصه هایترا از بین ببرم.

 اگر گلی بودم شاخه ای از خود تقدیمت می کردم.

 اگر اشک بودم به زیر پاهایت می باریدم.

 اگر بهار بودم شکوفه ای از خود تقدیمت می کردم.

 اگر ساز بودم آهنگ دوست داشتنی ات را می زدم.

اما افسوس که:

    نه بارانم نه گلم نه اشکم نه بهارم ونه سازم!!!!!

   اما هرچه هستم وهر کجا باشم با تمام وجود خواهم گفت:

                                                                       دوستت دارم./