چای باطعم خدا


بازلبخندبزن قوری قلبت را زودتر بند بزن
تو ی آن مهربانی دم کن
بعد بگذار آرام آرام چای تودم بکشد شعله اش را کم کن
دستهایت سینی نور
اشکهایم استکان بلور
کاش استکانهای مرا توی سینی خودت مچیدی
کاشکی اشکهای مرا میدیدی
خنده هایت قند است
یک کمی قند به من تعارف کن
چای هم آماده است:چای با طعم خدا
بوی آن پیچیده ازدلت تا همه جا
پاشو مهمان عزیز
توی فنجان دلم چایی داغ بریز

بی ادعا در وعده گاه

سلام و صد سلام به همه کسانی که امروز پیشواز ماه مبارک رفتندوبا یه

استقبال گرم خیر مقدم گفتند زودتر از موعد به وعده گاه رفتن اقلش این حسنه

داره که همه حرفاتو یه کاسه کنی و همچی خالص و خاکی یه جا خودتو رو کنی

تعارف که نداریم دلها همه تنگ بود و گرفته پس گفتیم اونچه که باید می گفتیم

خدام شنید اونچه که باید می شنید

الهی گر نخواهی چگونه ایم  گر بخوانی چگونه ایم  شرمسارم بیایم یا نیایم

الهی نه ظالمی که فغان کنم نه مظلومم که عیان کنم

الهی شرم دارم که تو را خواهم چون از کرده خویش اگاهم

الهی هر چه را خود حساب و کتاب کردم ضرر کردم حساب وکتاب با تو سود با من

الهی اگر نعمت به کردار دهی وای بر من اگر نغمت به گفتار دهی وای بر من اگر حساب به کرم کنی بسی سعادت

الهی اگر بمیرانی رضاست و اگر به دوزخ امر کنی رواست جدایی جفاست

الهی نه دلی دارم پر تاب نه دیده ای دارم پر اب هر چه هست مخلوق توست مدارا کن

الهی گر خواهی بسوزانی دوزخ بی فراق گر خواهی بنوازی بهشت بی فراق

الهی بلا که از تو رسد عطاست ناله که از ما رسد خطاست

الهی عجز در برابرت عاجز شد وشرم در برت شرمنده

الهی رحم تو را دید رحیم شد و پناه به تو پناه برد

خدایا پستم ولی بنده تو هستم .مستم ولی دل به تو بستم پس رهایم نکن          امین یا رب العالمین

عطر ملکوت

سلام مریم هستم کوچیک همه سروران

از امروز قراره که همراه یکماهه وبلاگ مهناز جون باشم و همه با

هم به اتفاق سری به حریم کبریا بزنیم وهمدیگه رو به دعایی از

الهی نامه در وقت افطار مهمون کنیم.

اما ی نکته:چند وقت پیش ی نفرو دیدم که اصلا قابل مقایسه با

پیشش نبود از هر لحاظ که فکر کنی کاملا فرق کرده بود دوستی

که همراهم بود با بهت و حیرت گفت: یعنی تو میگی خودشه؟؟!!!

گفتم: وقتی دنیا و متعلقاتش گردونه چرا ادمیزاد ثابت بمونه؟؟

ی وقتایی ی فرصتایی پیش میاد که اگه زرنگ باشی اونوقته که

باید خیلی خودتو تحویل بگیری وایول دیگرون رو بر کل وجودت

نظاره گر باشی.اره دوست خوبم یکی از اون زمانهای طلایی

ضیافت الله ....بهتر از من میدونی که همه دعوتند بدون هیچ

محدودیتی واما میزبان کیه.....معبودت.خالقت.پشت و پناهت .

چاره سازت.مشکل گشایت...........بعله رمضان امد.امدودرهای

رحمترو باز کرد .امدوصدازدکه بیا.بیاونگاه نکن کی هستی؟چی

هستی؟چه کردی؟فقط بیا که همه وهمه را یکجا پذیرایم.

حالا چقدر حمییت به خرج بدی ودر انتها به عنوان مهمان ویژه

و روسفید ضیافت رو ترک کنی به هممتت بستگی داره پس اگه

هستی بلند بگو یاعلی .